159,000 تومان قیمت اصلی: 159,000 تومان بود.119,250 تومانقیمت فعلی: 119,250 تومان.
2 در انبار
159,000 تومان قیمت اصلی: 159,000 تومان بود.119,250 تومانقیمت فعلی: 119,250 تومان.
2 در انبار
تعداد کالای موجود:
2 در انبار
ارسال اختصاصی کوچه کتاب
همۀ ما عاشق تولد ، کیک و شیرینی ،جشن و کادو گرفتنیم . حالا فرض کنید هرروز ، روز تولدتان بود…!
شاید به نظرتان جذاب بیاید اما پیشنهاد می کنم ابتدا داستان تولد “سم گرین” در کتاب هرروز تولد نوشتۀ دیوید بدیل را بخوانید ؛ مطمئنم تجدید نظر خواهید کرد !
سم گرین ، پسر بزرگ یک خانوادۀ چهارنفره است . پسری 11ساله ، بازیگوش و البته به شدت عااااااااااشق تولد . سم مدت هاست برای تولد 11 سالگی اش لحظه شماری کرده و برای تک تک جزئیات جشن ، از کیک و سرگرمی ها گرفته تا کادوهایش برنامه ریزی کرده .
همه چیز هم طبق برنامه های سم پیش می رود و او از تولد 11 سالگی اش حسابی راضی است .
وقتی سم در آخرین دقایق روز تولدش ، درست در ساعت 11:59 دقیقه ، با تلسکوپی که کادو گرفته بود ، ستاره ای دنباله دار را تماشا می کرد ، هیجان انگیزترین آرزویی که در آن لحظه به ذهنش رسید را به زبان آورد :”کاش هرروز ،روز تولدم بود.”
شاید باورنکردنی بنظر برسد ولی آرزوی سم گرین به واقعیت پیوست و فردای روز تولدش ، باز هم تولدش بود! ولی این آرزوی به ظاهر جالب و هیجان انگیز ، سم را در مخمصه ای وحشتناک گرفتار کرد!
داستان سرگرم کننده و کمدی دیوید بدیل ، درکنار تصویرپردازی های جیم فیلد ، ترکیبی بی نقص بوجود آورده که توجه هر نوجوانی را به خود جلب خواهد کرد .
در گروه سنی +12 هستند و به داستان های طنز و سرگرم کننده علاقمند هستند .
سَم گرین واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً برای تولد یازدهسالگیاش روزشماری میکرد.
یعنی واقعاً. دل توی دلش نبود. فقط چند روز به تولدش، هشتم سپتامبر، مانده بود و اصلاً راجع به چیز دیگری حرف نمیزد.
مامانش، ویکی، صبح میگفت: «کیف مدرسهت رو آماده کردی، سم؟»
سم جواب میداد: «مامان، داشتم فکر میکردم امسال کیکم شکل کارتون وقت ماجراجویی باشه با عروسکهای فین و جِیک و پادشاه یخی.» نظرت چیه؟
مامانش جواب میداد: «به نظرم باید کیف مدرسهت رو آماده کنی.»
دوستهایش زنگ تفریح به او میگفتند: «میخوای فوتبال بازی کنی؟»
سم جواب میداد: «نظرتون راجع به جشن شعبدهبازی چیه؟ همهتون قبل مهمونی یه حقهٔ جدید یاد بگیرین. بعدش نوبتی اجرا میکنیم. البته من نفر آخرم. بعدش هم… کجا دارین میرین؟»
آنها جواب میدادند: «میریم فوتبال بازی کنیم. زنگ تفریح داره تموم میشه.»
عصر بابایش، چارلی، به سم و خواهر کوچکترش، روبی، میگفت: «شام چی دوست دارین؟»
روبی دهانش را باز میکرد و میگفت: «راستش…» ـ روبی کلمهٔ «راستش» را زیاد میگفت ـ «من دلم کوفته…»، ولی قبل از اینکه ادامهٔ حرفش را بزند، سم میگفت:
«من یه تلسکوپ میخوام با یه تختهاسکیت با کتونیِ نو با یه خوکچهٔ هندی با یه جعبهابزار با یه آیپاد با چند تا از کتابهای دیوید ویلیامز.»
روبی میگفت: «… قلقلی میخواد.»
| وزن | 226 گرم |
|---|---|
| ناشر | |
| مؤلف | |
| مترجم | |
| سال چاپ | |
| اندازه کتاب | |
| نوع جلد | |
| نوبت چاپ | |
| تعداد صفحات | ۲۸۸ صفحه |
| شابک | 9786004629898 |






دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.