توضیحات

عشق سال های وبا ، اثری از نویسنده ی بزرگ کلمبیایی گابریل گارسیا مارکز ، روایتگر یک مثلث عشقی میان سه شخصیت به نام های “فرمینا” ، “فلورنتینو” و “اوربینو” است. اگر به رمان های عاشقانه و کلاسیک علاقمند هستید ، شمارا به خواندن این اثر جاودان و پرکشش دعوت می کنیم .

وقایع داستان بین سدۀ نوزدهم و بیستم میلادی در حال رخ دادن است . فرمینا و فلورنتینو دو عاشق اصلی این کتاب هستند که مخفیانه و با نامه نگاری با یکدیگر در ارتباطند؛ تا اینکه پدر فرمینا از عشق و وابستگی این دو با خبر شده و مانع ارتباط آن ها می شود .

اما وقتی با مقاومت فرمینا مواجه میشود ، برای جدایی انداختن بین آنها تصمیم می گیرد به شهری دیگر نقل مکان کنند . آرام آرام فرمینا ادامه ی این رابطه را جایز نمی داند و اینجاست که سر و کله ی دکتر اوربینو ، متخصص بیماری وبا در داستان پیدا می شود … 

گابریل گارسیا مارکز ،عشق سال های وبا را در 6 فصل نوشته و هرفصل از زبان یکی از شخصیت های داستان روایت می شود ؛ عشق در این داستان از نظر نویسنده ،نوعی بیماری شبیه به وبا ست و ما نیز فصل به فصل با ماجراهای عمیق و پرکشش شخصیت های داستان همراه می شویم تا بیشتر ،عشق سوزان و حقیقیِ میان آنها را درک کنیم. 

خواندن کتاب عشق سال های وبا را به کسانی پیشنهاد می کنیم که : 

به رمان های عاشقانه با نثری روان اما حرفه ای علاقمند هستند . گابریل گارسیا مارکز یکی از بزرگ ترین نویسندگان جهان است و خواندن آثار او دریچه ای جدید از ادبیات را به روی شما می گشاید . 

افتخارات رمان عشق سال های وبا : 

• برندۀ جایزۀ لس آنجلس تایمز در سال 1988 
• گابریل گارسیا مارکز ،برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات در سال 1982 

نظر منتقدان درمورد رمان عشق سال های وبا : 

• نویسنده ای فوق العاده هوشمند،پرشور و بسیار شوخ طبع . (Sunday Telegraph) 
• یک داستان عاشقانۀ بسیار محکم و استوار ؛ در مجموع خارق العاده . (Newsweek) 
• نگارشی درخشان ،تأمل برانگیز ، جادویی و خیره کننده . (Chicago Tribune) 

عشق سال های وبا و اقتباس سینمایی از آن : 

در سال 2007 ، یک فیلم سینمایی به کارگردانی مارک نیوول و تهیه کنندگی اسکات استیندورف با اقتباس از همین کتاب ساخته شد . در این فیلم جیووانا متزوجیورنو نقش فرمینا ، خاویر باردم نقش فلورنتینا و بنجامین برت نقش دکتر اوربینو را بازی کرده است . 

نکتۀ جالب توجه اینجاست که تنها 3سال طول کشیده است تا تهیه کنندۀ این فیلم ،بتواند رضایت گابریل گارسیا مارکز را برای ساخت فیلم جلب کند . 

تکه هایی از متن عشق سال های وبا : 

بوی بادام تلخ همیشه، بی‌آن که بخواهد، او را به یاد عشق نافرجام می‌انداخت. دکتر جوونال اوربینو۱ به محض پا نهادن به درون آن خانه‌ی تاریک با هوایی مانده و سنگین به این موضوع پی برد. او را با عجله به آن‌جا خواسته بودند تا به موضوع قتلی رسیدگی کند که برای خود او حالت اورژانسی‌اش را سال‌ها قبل از دست داده بود. جرمیا دو سنت آمور که از مهاجرین منطقه‌ی آند بود، جزو مجروحین جنگی به حساب می‌آمد. او عکاس ویژه‌ی کودکان بود و از رقبای پروپا قرص بازی شطرنج دکتر محسوب می‌شد. کسی که در اثر استنشاق بخار سمی سیانید طلا، مرده و از زجر یادآوری خاطرات گذشته خلاص شده بود.

دکتر جسد جرمیا را بر یک تختخواب سفری که همیشه روی آن می‌خوابید و حالا یک پتو رویش کشیده بودند، دید. در کنار او بر چهارپایه‌ای یک سینی آزمایشگاهی قرار داشت که او از آن برای تبخیر سموم استفاده می‌کرد. روی زمین هم لاشه‌ی سگی سیاه و پشمالو با سینه‌ای به سفیدی برف افتاده بود که به پایه‌ی تختخواب بسته شده بود. در کنار آن نیز چوب زیربغل مقتول به چشم می‌خورد. از یکی از پنجره‌ها شفق سپیده‌دم تازه شروع به سوار شدن بر تاریکی حاکم بر آن‌جا کرده بود. آن اتاق شلوغ و به هم ریخته، هم به عنوان اتاق خواب مورد استفاده قرار می‌گرفت و هم به عنوان آزمایشگاه. اما نور چنان به اندازه بود که دکتر توانست جای پنجه‌های مرگ را تشخیص بدهد. سایر پنجره‌ها و درزهای موجود در دیوارها با پرده‌های کهنه‌ی ضخیم و تکه‌های کارتن پوشیده و مسدود شده و همین امر بر سنگینی هوای داخل آن‌جا افزوده بود. قفسه‌ای در کناری قرار داشت که طبقات آن پر از انواع شیشه‌های دهان گشاد و بطری‌های مختلف بدون برچسب بود. یک سینی برنجی قُر شده نیز در زیر یک لامپ معمولی قرار داشت که با کاغذ قرمزرنگی پوشیده شده بود. سینی سوم همانی که برای داروی ظهور عکس به کار می‌رفت در کنار جسد قرار داشت. مجله‌های قدیمی و روزنامه‌ی های کهنه در همه جا پراکنده بود. انبوهی از شیشه‌های عکاسی و صندلی‌های زهوار در رفته در این‌جا و آن‌جا به چشم می‌خورد.