توضیحات
پادزهر ، نوشتۀ الیور برکمن ، با همۀ کتاب های خودیاری و انگیزشی که تابه حال خوانده اید فرق می کند. چیزی که تاکنون در این دست کتاب ها به وفور خوانده ایم ، جملاتی کلیشه ای بر پایۀ مثبت فکر کردن ، تسلیم نشدن و تلاش بی وقفه است .
اما برکمن در این کتاب قصد دارد مسیر جدیدی برای رسیدن به شادی و خوشبختی را به شما نشان دهد . در این مسیر فقط نیاز است واقعیت ها را بپذیرید و کمی منفی نگر باشید !
او براساس تجربیات خود و انسان های بزرگ و متخصص ، از روانپزشکان و پژوهشگران گرفته تا فیلسفوفان ، این کتاب را در سال 2012 وارد بازار نشر کرد و از همان ابتدای انتشار ، جنجال زیادی به پا کرد؛ چراکه او در این کتاب ما را به پذیرش عدم اطمینان ، ناامنی ، بدبینی و شکست دعوت می کند .
مهم ترین نکته ای که پادزهر به آن اشاره می کند این است که اولاً باید توانایی پذیرش واقعیت ها را داشته باشیم و دوماً این مسئله را قبول کنیم که همه چیز تحت کنترل ما نیست ، پس نیاز نیست مدام خود را سرزنش کنیم و هرروز برای خوشبختی بجنگیم !
ما در این کتاب با چهرۀ جدیدی از خوشبختی و آرامش آشنا می شویم و یاد می گیریم با اندیشیدن به وقایع ناخوشایند ، از داشته هایمان بیشتر لذت ببریم . چراکه عادت به شادی ، آنرا نابود می کند ؛ چون بعد از مدتی ارزش آن برایمان کمرنگ شده و دیگر جذابیت روز اول را نخواهد داشت . اما اگر گاهی به نابودی شادی و احتمال از دست دادنش فکر کنیم ، ارزشش برایمان دوچندان می شود .
خواندن کتاب پادزهر را به کسانی پیشنهاد می کنیم که :
از کلیشه های بیهودۀ کتاب های انگیزشی خسته شده و به کتابی کاربردی و واقع گرایانه برای پذیرش حقیقت زندگی و رسیدن به شادی احتیاج دارند .
نظر منتقدان درمورد کتاب پادزهر :
- یک ایدۀ ساده ، اما هیجان انگیز و رضایت بخش . (The Observer)
- کتابی عمیقاً خردمندانه و سرگرم کننده . (Los Angeles Times)
- برخی از درست ترین و مفیدترین کلمات دربارۀ خوشبختی که در سالهای اخیر منتشر شده . (Guardian)
تکه هایی از متن کتاب پادزهر :
راستش را بخواهید به عنوان یک خبرنگار نفوذی به این سمینار آمدهام. تامارا لوو که از خود با عنوان «مهمترین سخنران انگیزشی زن در جهان» یاد میکند و در کنار همسرش شرکتِ برگزارکننده سمینار «نهایت انگیزه!» را مدیریت میکند، متهم شده است که از ورود خبرنگاران به سمینار جلوگیری میکند، چون خبرنگاران جماعتی معروف به تفکر منفیاند. لوو این اتهام را رد میکند، اما برای احتیاط، خود را یک «تاجر خویشفرما» معرفی میکنم؛ تاکتیکی که تنها پس از ورود به سمینار متوجه میشوم باعث شده مشکوک به نظر برسم. واقعیت هم این است که اصلاً نیاز نبود به فریب متوسل شوم. ازآنجا که فاصلهٔ من از سکو زیاد است، حراست متوجه یادداشتبرداریهایم از سخنرانی نمیشود. در بلیت سمینار صندلیام با عنوان «صندلی ممتاز» توصیف شده است، اما بعداً متوجه میشوم این هم یکی دیگر از نمونههای مثبتگرایی بیحد و حصر است: در سمینار «نهایت انگیزه!» فقط «صندلی مخصوص»، «صندلی مدیریتی» و «صندلی ویآیپی» وجود دارد. در حقیقت صندلی من در قسمت دورافتاده و بالای استادیوم قرار دارد و از رویهٔ پلاستیکی سفتی ساخته شده که به پشت آدم فشار میآورد. اما من شکرگزار این صندلیام، چراکه به صورت کاملاً اتفاقی کنار مردی نشستهام که تا آنجا که متوجه شدهام جزو معدود افراد بدبین در استادیوم است؛ جنگلبانی چهارشانه و خوشبرخورد به نام جیم که با لحنی کنایهآمیز هر چند وقت یکبار به هوا میپرد و فریاد میزند: «چقدر انگیزه دارم!» او توضیح میدهد کارفرمایش، یعنی سازمان محافظت و نگهداری از پارکهای ملی ایالات متحده، به او دستور داده در این سمینار شرکت کند.
اگرچه هنگامی که از او پرسیدم چرا این سازمان با پرداخت حقوق از جنگلبانانش میخواهد در این سمینار شرکت کنند، با شادمانی جواب داد: «فقط خود خدا میدونه.»
در این حین، خطابهٔ دکتر شولر در حال فوران است: «وقتی بچه بودم، غیرممکن بود انسان روی سطح ماه راه بره، غیرممکن بود قلب یه نفر رو از قفسه سینهش دربیارن و بذارن تو بدن یه آدم دیگه… ثابت کردیم که “غیرممکن” یه کلمهٔ خیلی احمقانهس.» او زمان بیشتری را به ارائهٔ دلایلی بیشتر، دال بر اختیاریبودن شکست اختصاص نمیدهد: مشخص است دکتر شولر، نویسنده کتابهایی با عناوین پیشرفت در زندگی با تفکر مثبت و زمانهای سخت هرگز بر جای نمیمانند، اما انسانهای سرسخت چرا! ترجیح میدهد در مخاطبان خود ایجاد شور کند تا اینکه سخنانش را با دلیل و مدرک اثبات کند. اما از آنجا که امروز او فقط مسئول شروع همایش است و سخنرانان اصلی اشخاص دیگریاند، پس از پانزده دقیقه سخنرانی، درحالیکه دستان مشتکردهٔ خود را به روی مخاطبان به علامت پیروزی بالا آورده، با آتشبازی و تجلیل فراوان صحنه را ترک میکند؛ این تصویری است که او از موفقیت مبتنی بر مثبتاندیشی ارائه میدهد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.