0

خلیج نقره ای

30%

قیمت اصلی: 359,000 تومان بود.قیمت فعلی: 251,300 تومان.

2 در انبار


خلیج نقره ای

قیمت اصلی: 359,000 تومان بود.قیمت فعلی: 251,300 تومان.

2 در انبار


تعداد کالای موجود:

2 در انبار


ارسال اختصاصی کوچه کتاب

توضیحات

خلیج نقره ای،عاشقانه ای پرماجرا از نویسندۀ محبوب بریتانیایی، جوجو مویز است. این رمان در سال 2007 منتشر شد و توانست در لیست پرفروش ترین رمان های عاشقانۀ نیویورک تایمز قرار گیرد .

ماجراهای داستان ، در ساحل خلیج نقره ای که درچند کیلومتری سیدنی ست،رخ می دهد ؛مویز دراین کتاب نیز ما رابا شخصیت های مختلفی همراه می کند که هرکدام به نوعی درگیر ماجراهای عجیب و غافلگیرکننده ای هستند .

داستان با دختری 17ساله به نام “کاتلین” آغاز می شود . او توانسته یک کوسۀ عظیم الجثه را باوجود سن کمش شکارکند و به ساحل بیاورد و به همین بهانه ،حسابی در رسانه ها سروصدا کرده و حتی نامش در کتاب رکوردهای گینس هم ثبت شده . به همین خاطر، افراد زیادی برای دیدن این صیاد جوان،راهیِ خلیج نقره ای میشوند .

درجای دیگری از خلیج نقره ای،”لیزا مک کالین” و دخترش “هانا” حضور دارند . لیزا در گذشتۀ تلخ خود سیر می کند و برای رهایی از آن،به آرامش این شهرساحلی و مردم خون گرمش پناه برده .

تااینکه با ورود “مایک دورمر” ،زندگی لیزا هم دستخوش تغییر می شود . مایک برای یک قرارداد تجاری به این شهر آمده و در هتل عمۀ لیزا ساکن شده است ؛ اما وقتی با لیزا روبرو می شود،نسبت به این زن اسرارآمیز،کنجکاو می شود و این کنجکاوی ،مسیر زندگی آنها را به کلی تغییر می دهد .

توصیف دقیق احساسات کاراکترها ،شرح باجزئیات حوادث و ماجراهای رمانتیک،از عناصر مهم آثار مویز است که در کتاب خلیج نقره ای هم به وضوح قابل لمس است .

 

رمان خلیج نقره ای را به کسانی پیشنهاد می کنیم که :

از خواندن داستان های عاشقانه و رمانتیک لذت میبرند .

 

 

نظر منتقدان درمورد رمان خلیج نقره ای :

  • غافل گیرکننده و بسیار تکان دهنده . (Times)
  • عاشقانه به شکلی بی پروا . (Elle)
  • اثری تأثیرگذار که نمی شود آنرا کنار گذاشت . (Daily Express)

 

 

تکه هایی از متن خلیج نقره ای :

«از موبی یک به سوزان، دیشب چقدر آبجو تو شکم‌تون ریختین؟ مثل یه آدم یه پای مست دارین مسیر رو می‌رین.»

لنس داشت تو رادیوی کشتی خبر می‌داد و در همین حین منم دستم رو به‌سمت شیشه‌ی بیسکوییت‌ها بردم و آخرین بیسکوییت رو هم بیرون کشیدم. مخابره‌ی کشتی به کشتی ناگهان صدای عجیبی رو ایجاد کرد و زمزمه‌هایی اومد که من اصلاً نمی‌فهمیدم چیه. لنس دوباره تلاش کرد: «از موبی یک به سوزان عزیز، بهتره کشتی‌ت رو به‌سمت راست هدایت کنی. چهار نفر از مسافرات اومدن نزدیک میله‌ها و هر وقت که کشتی رو منحرف می‌کنی اون‌ها به‌سمت پنجره‌ها پرتاب می‌شن.»

صدای لنس مک‌گریگور یه جوری بود که انگار مثل کناره‌های قایق با سیم ظرف‌شویی اونو ساییدی. بعد یکی از دست‌هاش رو از رو فرمون قایق برداشت و یوشی یه لیوان قهوه بهش داد. خودم رو پشت یوشی قایم کردم. لباس آبی نیروی دریایی‌ش مثل سکه برق می‌زد.

لنس پرسید: «گریک رو ندیدی؟»

یوشی سرش رو تکون داد. «قبل از این‌که راه بیفتیم دیدمش.»

«اون خیلی زیاده‌روی کرده، به‌همین‌خاطر نمی‌تونه مستقیم بره.»

لنس تو همین حین از پنجره‌ای که قطرات بارون مثل شبنم روش نشسته بودن، به قایق کوچیک‌تری اشاره کرد. «دارم بهت می‌گم یوشی، مسافراش می‌خوان پول‌شون رو برگردونه. یکی از مسافرا که کلاه سبز داره از وقتی‌که از جزیره‌ی بریک نویز عبور کردیم، سرش رو بلند نکرده. چه مشکلی برای این پسره پیش اومده؟»

یوشی تاکومار به جرئت می‌تونم بگم زیباترین موهایی رو داشت که تا حالا دیدم. موهاش درست مثل ابرهای سیاهی دور صورتش ریخته بود که هیچ‌وقت رطوبت هوا و وزش باد به‌هم نمی‌ریخت‌شون. در مقابل موهای فریبنده‌ی یوشی من یه تار از موهام رو با انگشتام گرفتم و اونو مثل ریگی سفت و سخت حس کردم، با این‌که ما فقط نیم ساعت تو آب بودیم. دوستم لارا وقتی چهارده سالش شد بهم گفت تا چهار سال دیگه مامانش بهش اجازه می‌ده موهاش رو رنگ کنه. همون موقع بود که لنس نگاهی به من انداخت. حدس می‌زدم که این کارو می‌کنه. «تو این‌جا چیکار می‌کنی دختره‌ی چشم‌سفید؟ مادرت پدرم رو درمی‌آره، مگه تو مدرسه یا کار دیگه‌ای نداری؟»

«تعطیلیم.»

توضیحات تکمیلی

وزن 320 گرم
ناشر

مؤلف

مترجم

سال چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

نوبت چاپ

تعداد صفحات ۳۸۹ صفحه
شابک 9786007845905

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خلیج نقره ای”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *