1

تصادف شبانه

25%

قیمت اصلی: 150,000 تومان بود.قیمت فعلی: 112,500 تومان.

3 در انبار


تصادف شبانه

قیمت اصلی: 150,000 تومان بود.قیمت فعلی: 112,500 تومان.

3 در انبار


تعداد کالای موجود:

3 در انبار


ارسال اختصاصی کوچه کتاب

توضیحات

معرفی رمان تصادف شبانه :

تصادف شبانه ،اثر پاتریک مودیانو ،داستانی سراسر تعلیق و سرگردانی درمورد پسرجوانی ست که در نزدیکی میدانی دریکی از خیابان های پاریس،با ماشین تصادف می کند . 

داستان با تصادف شبانۀ پسری بی نام و نشان آغاز می شود .پس از آن ،پسر به کلینیکی عجیب فرستاده می شود و زن راننده ای که با او تصادف کرده ،پاکت نامه ای پراز پول برای او باقی می گذارد . 

پسر بعداز مرخص شدن از بیمارستان ،تصاویر مبهمی از مردی درشت اندام و زنی با موهای بلوند به یاد دارد که اورا با یک ون به بیمارستان رساندند؛او احساس می کند این زن و مرد با گذشته اش ارتباط دارند و به همین خاطر درطول داستان شاهد تلاش ذهنی او برای یادآوری خاطرات گنگ و مبهم گذشته اش هستیم تا سرانجام بتواند تکه های به هم ریختۀ پازل را درکنار یکدیگر قرار دهد . 

ویژگی منحصربه فردی که رمان تصادف شبانه را از دیگر کتاب ها متمایز می کند ،تعلیق و سرگردانی بی انتهای آن است ؛ بطوری که تا انتهای داستان ،درحال مرور خاطرات مبهم راوی غیرقابل اعتمادی هستیم که حتی اسمش را هم نمی دانیم ! او مدام برای یافتن ارتباط میان وقایع گذشته و حال ، به زمان گذشته فلش بک کرده و دوباره به زمان حال بازمی گردد … 

 

خواندن رمان تصادف شبانه را به کسانی پیشنهاد می کنیم که : 

به ادبیات داستانی فرانسه و سبک پرتعلیق رمان های مودیانو علاقمند هستند .البته نباید از این کتاب ،داستانی سراسر هیجان و اتفاقات مختلف انتظار داشته باشید ،بلکه درطول داستان با شخصیتی بی نام و نشان همراه می شویم که درگیر خاطرات به هم ریختۀ گذشته است تا به هویت واقعی اش پی ببرد . 

 

افتخارات رمان تصادف شبانه : 

  • برندۀ جایزۀ گنکور در سال 1978 
  • برندۀ رمان نویسی آکادمی فرانسه درسال 1972 
  • پاتریک مودیانو ،برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات درسال 2014 

 

نظر منتقدان درمورد رمان تصادف شبانه : 

  • رضایت بخش ! (Booklist)
  • رمانی به یادماندنی .(World Literature Today)

 

تکه هایی از متن تصادف شبانه : 

«سال‌ها پیش، موقعی که دیگر داشتم پا به سن بلوغ می‌گذاشتم، دیروقت از میدان پیرامید می‌گذشتم تا به کنکورد بروم که یک‌هو اتومبیلی از تاریکی بیرون آمد. اول خیال کردم از بغلم رد می‌شود. ولی بعد، درد شدیدی از قوزک پا تا زانویم احساس کردم. افتادم روی پیاده‌رو. ولی توانستم بلند شوم. اتومبیل از مسیرش خارج شده و با سروصدای خرد شدن شیشه‌ها، به یکی از تاق‌های هلالی میدان خورده بود. در ماشین باز شد و زنی تلوتلوخوران بیرون آمد. مردی که جلو ورودی هتل، زیر تاق‌ها ایستاده بود، راهنمایی‌مان کرد توی سالن. من و زن روی کاناپهٔ چرمی قرمزی نشستیم و او جلو پیشخانِ پذیرش تلفن می‌زد. فک، گونه و پیشانی زن زخمی شده بود و خون‌ریزی داشت. مرد سبزهٔ چهارشانه‌ای با موهای بسیار کوتاه وارد سالن شد و آمد سمت ما.

بیرون، چند نفر جمع شده بودند دور اتومبیلی که درهایش باز بود. یکی‌شان چیزهایی یادداشت می‌کرد شبیه گزارش. وقتی می‌خواستیم سوار ماشین پلیس امداد شویم، فهمیدم پای چپم بی‌کفش مانده. من و زن شانه‌به‌شانهٔ هم روی نیمکت چوبی نشسته بودیم. موخرمایی چهارشانه روی نیمکت روبه‌روی‌مان نشسته بود. سیگار می‌کشید و هرازگاهی نگاه سردی به ما می‌انداخت. از پشت توری پنجره می‌دیدم داریم از خیابان ساحلی توییلری رد می‌شویم. فرصت نداده بودند کفشم را بردارم. با خودم فکر کردم تمام شب می‌ماند همان‌جا، وسط پیاده‌رو. نمی‌دانستم چیزی که جا گذاشته‌ام کفش بوده یا حیوانی که تازگی‌ها ولش کرده بودم؛ سگ دوران کودکی‌ام که وقتی حوالی پاریس توی خیابانی به اسم دکتر کورزن زندگی می‌کردم، یک اتومبیل زیرش گرفت. همه‌چیز توی سرم درهم‌وبرهم می‌شد. شاید جمجمه‌ام موقع افتادن ضربه خورده بود. چرخیدم سمت زن. از این‌که مانتو پوست پوشیده بود، تعجب کردم.

یادم آمد زمستان است. تازه، مرد روبه‌روی ما هم پالتو تنش بود. من یکی از آن کت‌های بلندی که توی بازار لباس‌های دست دوم پیدا می‌شود، پوشیده بودم. مطمئناً زن مانتو پوستش را از آن‌جا نخریده بود. پوست خز؟ سمور؟ ظاهرش خیلی آراسته بود و با زخم‌های صورتش تناسب نداشت. روی کتم، کمی بالاتر از جیب‌ها، چند لکه خون دیدم. کف دست چپم خراش بزرگی افتاده بود. لابد لکه‌های خونِ روی کتم از آن‌جا آمده بودند. زن راست نشسته بود، اما سرش پایین بود. انگار نگاهش را به چیزی روی زمین دوخته بود، شاید به پای بدون کفش من. موهایش خیلی بلند نبودند. زیر نور سالن، به‌نظرم بور می‌آمد.

ماشین پلیس در خیابان ساحلی، نزدیک سن‌ژرمن‌لوکسروآ، پشت چراغ قرمز ایستاد. مرد همچنان در سکوت و با نگاه سردی زیر نظرمان داشت. دست آخر احساس کردم جرمی مرتکب شده‌ام.

 

توضیحات تکمیلی

وزن 133 گرم
ناشر

مؤلف

مترجم

سال چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

نوبت چاپ

تعداد صفحات ۱۱۷ صفحه
شابک 9789643627324

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تصادف شبانه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *