159,000 تومان قیمت اصلی: 159,000 تومان بود.111,300 تومانقیمت فعلی: 111,300 تومان.
2 در انبار
159,000 تومان قیمت اصلی: 159,000 تومان بود.111,300 تومانقیمت فعلی: 111,300 تومان.
2 در انبار
تعداد کالای موجود:
2 در انبار
ارسال اختصاصی کوچه کتاب
کِلِر مکینتاش ، در رمان رهایت می کنم،به روایت داستانی پرتعلیق و جنایی می پردازد . داستان مسحورکنندۀ این کتاب با حادثه ای دلخراش آغاز شده و با ریتمی سریع پیش می رود تا رفته رفته از تک تک حقایق پرونده ای پیچیده، پرده برداشته شود .
رهایت می کنم در سال 2016 توانست عنوان بهترین رمان جنایی انگلستان را از آن خود کند.
داستان از یک تصادف شروع می شود . پسربچه ای 5ساله به نام “جیکوب” ،ناگهان دست مادرش “جنا” را رها می کند و دراثر برخورد ماشین ،جانش را از دست می دهد .
این اتفاق لعنتی ،برای همیشه زندگی جنا را دگرگون می کند ؛ اودیگر نمی تواند آن جنای همیشگی باشد و خلأ بزرگی را در اعماق وجودش حس می کند .
جنا برای تغییر این وضعیت تصمیم می گیرد به کلبه ای دورافتاده در سواحل “ولش” پناه ببرد و روح آسیب دیده اش را یکبار دیگر ترمیم کند و تا حدودی هم دراین کار موفق می شود .
اما بازهم کابوس و اندوه گذشته به سراغش می آید ؛مثل اینکه هرچقدرهم تلاش کند،هرچقدرهم دور برود،بازهم نمی توانداز اتفاقات گذشته فرار کند .
در سوی دیگر داستان،دو کارآگاه برای حل معمای پروندۀ تصادف جیکوب،مشغول پیداکردن سرنخ هستند . اما هرچه پیش می روند،این پروندۀ به ظاهرساده،بیشتر آنها را سردرگم می کند !
به داستان های پلیسی-جنایی علاقمند هستند .اگر به سبک رمان های “دخترگمشده” یا “دختری در قطار“، علاقمند هستید ، کتاب رهایت می کنم را هرگز از دست ندهید .
بهسمت جلو خم شد تا از کشوی بههمریختهی بالای میزش ماژیکی پیدا کند. ری خم شد و برچسب را به «بازرس» ۲ تغییر داد. در دفترش باز شد و او عجولانه بلند شد و در ماژیکش را بست.
«اوه کیت. من داشتم…» حرفش را قطع کرد؛ کمی قبل از اینکه اَمریه و نسخههای چاپی کنترلی را در دست کیت ببیند، نگاه روی صورتش را خواند. «پروندهی جدید چی داری؟»
«یه تصادف و فرار تو محلهی فیشپوند، رئیس. یه پسربچهی پنجساله هم کشته شده.»
ری دستش را دراز کرد تا برگهها را بگیرد و همانطور که کیت در کنار در وارفته ایستاده بود، به برگهها نگاه میکرد. کیت مأمور شیفت تازهنفسی بود که چندین ماه بود که به پلیس و واحد تحقیقات جرایم پیوسته بود و هنوز دنبال محکمکردن جای پایش بود. البته پلیس خوبی بود، بهتر از آنچه خودش تصور میکرد.
«شمارهی پلاکش رو برنداشتن؟»
«نه تا جاییکه ما در جریانیم. همین الان که داریم صحبت میکنیم بچههای شیفت محل تصادف رو بستن و سرپرست تیم رفته تا اظهارات مادر بچه رو بشنوه. مادره بدجور شوکه شده، همونجوری که خودت میتونی تصورش رو بکنی.»
ری پرسید: «مشکل نداری تا دیروقت بمونی؟»
کیت قبل از اینکه حتا ری سؤالش را تمام کند سرش را بهنشانهی تأیید تکان داد. لبخند نصفهنیمهای بینشان، با احساس مشترک ترشح آدرنالین، رد و بدل شد. چیزیکه همیشه احساس میکردند نباید از آن لذت برد وقتی اتفاقی آنقدر وحشتناکی رخ میدهد.
«پس مشکلی نیست. بزن بریم.»
وزن | 339 گرم |
---|---|
ناشر | |
مؤلف | |
مترجم | |
سال چاپ | |
اندازه کتاب | |
نوع جلد | |
نوبت چاپ | |
تعداد صفحات | ۳۸۱ صفحه |
شابک | 9786007845868 |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.