توضیحات
اگر به دنبال جیبی پر از پول و پیشرفت مالی و اقتصادی هستید ، با جورج ساموئل کلاسون در کتاب ثروتمند ترین مرد بابل همراه شوید . او در این کتاب به شما می آموزد چطور با یک سواد مالی اصولی ، به رویاها و اهداف کوچک و بزرگ خود دست پیدا کنید . فرقی نمی کند چقدر سرمایه برای خود پس انداز کره اید ؛ فقط کافی است راهکار های جورج ساموئل کلاسون را سرلوحه ی خود قرار دهید .
اما چرا ثروتمندترین مرد از بابل…؟!
درواقع این کتاب درمورد شهرقدیمی بابل است که در گذشته های دور ، اولین شهری بود که مردم آن برای معاملات خود از پول و سفته استفاده می کردند و آوازه ی بابل به عنوان یک شهر ثروتمند و مرکز تمدن بشری به گوش همگان رسیده بود . کتاب ثروتمند ترین مرد بابل ،مجموعه ای از حکایت های مختلف از مردم این شهر در مسیر رسیدن به سواد اقتصادی است که در دنیای مدرن امروزی هم کارآمد هستند.
اولین حکایت کتاب ، مقدمه ای از تاریخ شهر بابل و چگونگی کشف این شهر در قرن بیستم است .
حکایت دوم ،با عنوان “مردی که طالب طلا بود” در مورد دو مرد به نام های “بنسیر” و “کوبی” است که برای حل مشکلات مالی و بدهی هایشان ، نزد ثروتمند ترین مرد بابل ، یعنی “آرکارد” می روند .
حکایت سوم ، با عنوان پولدارترین مرد بابل ، چگونگی ثروتمندشدن “آرکارد” را شرح می دهد که عبارتند از :
- پول جمع کردن را شروع کن.
- هزینه ها را کنترل کن .
- طلایت را چند برابر کن.
- پس اندازت را حفظ کن.
- خرید خانه، یک سرمایه گذاری سودآور.
- تضمین کن که در آینده درآمدی خواهی داشت.
- توانایی پول درآوردنت را بیشتر کن.
خواندن کتاب ثروتمندترین مرد بابل را به کسانی پیشنهاد می کنیم که :
به دنبال پیشرفت مالی و اقتصادی هستند ، به دنبال راهکار هایی برای حل مشکلات مالیشان و پس انداز ه هرچه بیشتر سرمایه می گردند .
خواندن این کتاب از سمت افراد موفق و ثروتمند زیادی پیشنهاد شده .
نظر منتقدان درمورد کتاب ثروتمندین مرد بابل :
- اثر کلاسیک جاودان کلاسون . ( Barnes & Noble)
- کتابی حیرت انگیز حتی برای باتجربه ترین سرمایه گذاران . (Los Angeles Times)
- سرشار از توصیه های آزموده شده برای پس انداز کردن و سرمایه گذاری . (The Washington Post)
تکه هایی از متن ثروتمندترین مرد بابل :
جوانان تجربهای ندارند از اینرو، نمیتوانند درک کنند که قرض بیثمر مثل چاه عمیقی فرد را به سرعت به پایین میکشد و برای مدتی فرد بیهوده دست و پا میزند. افسوس و پشیمانی جلوی روشنایی خورشید را میگیرد و روز را چون شب، تیره و تار میکند و شبهای آن غمانگیز و اندوهبار است؛ اما من با قرض کردن طلا مخالفتی ندارم. من این کار را تشویق میکنم. فقط توصیهام این است که برای یک هدف معقول قرض گرفته شود. من اولین موفقیت واقعی خودم را به عنوان یک تاجر با طلای قرض شده کسب کردم؛ اما وامدهنده در یک چنین موردی چه باید بکند؟ جوانی که کاملا ناامید است و کاری انجام نمیدهد…او مایوس است و هیچ تلاشی برای بازگرداندن وام انجام نمیدهد. قلبم گواهی میدهد که عاقبت پدر این جوان از زمین و گلهی خود محروم میشود.
ردان جرئت کرد و گفت: تو نکات زیادی گفتی که من از آن استفاده کردم اما من جواب سئوالم را نگرفتم. من پنجاه سکهی طلایم را به شوهر خواهرم قرض بدهم یا نه؟ آنها تنها خویشاوندان من هستند.
خواهرت زن اصیلی است که من برای او احترام زیادی قائل هستم و اما در مورد شوهر خواهرت او باید بیاید از من پانصد سکه قرض بخواهد و بعد من باید از او بپرسم برای چه کاری میخواهد استفاده کند و اگر پاسخ دهد که میخواهد تاجر شود؛ تاجری مثل خودم و در کار جواهرات و اسباب و اثاثیه قیمتی معامله کند؛ من میگویم از تجارت چه میدانید؟
آیا میدانی که از کجا میتوانی جنسی را با قیمت پایین خرید کنی؟ آیا میدانی در کجا با قیمتی خوب میتوانی آن را به فروش برسانی؟ آیا او به این سئوالات جواب مثبت خواهد داد؟
ردان به اطمینان جواب داد: نه او نمیتواند. او بیشتر در ساختن نیزه یک وقتهایی هم در خرید کارگاه به من کمک میکند. پس من باید به او بگویم که این اصلا تصمیم عاقلانهای نیست. یک تاجر باید اول راهورسم تجارت را یاد بگیرد.
بلند پروازیها، هر چند هم که ارزشمند باشند، عملی نیستند و به آنها وام طلا داده نخواهد شد؛ اما فرض کنیم که او میگفت: بله من با تاجرهای زیادی کار کردهام، من میدانم که چطور باید به ازمیر سفر کرد و چگونه با قیمت پایین قالیچههای دستبافت خانمهای خانهدار را خرید کنم.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.